دلم تنگ است

 

دلم...

دلم امشب چه آرامست

ولی چشمهایم بارانی

نمی دانم که امشب

باز هم به دیدارم میایی

دلم تنگ است پر درد است

بدون تو خوشی ننگ است

سکوت مبهمت را همین یک شب بیا بشکن

که سخت محتاج صدایت هستم

دلم امشب چه اشوب است

بدون تو چه تنهایم

بدون تو و دست هایت

ببین هم آغوش سنگ هایم

بیا با من بخوان شعر امیدت را

که من نومید بی تو می بارم

برای تو و چشمان زیبایت

ببین تا صبح با گریه بیدارم



:: برچسب‌ها: دلم , سکوت , صدا , درد , صبح ,
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : فاطیما
تاریخ : 18 / 10 / 1390
جمعه

 

 

 دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

 

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس ازنیامدنت گوشه ی خیابان ماند

 

شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام

و کوچه کوچه ی شهرم دوباره زندان ماند

 

برای آمدنت چندسال بایستی

در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟

 

نیامدی که ببینی نگاه منتظرم

چه روزها به امید تو زیر باران ماند

 

سکوت آخر حرف من است چون بی تو

دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند



:: برچسب‌ها: جمعه , قنوت , کوچه , حنجره , سکوت ,
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : فاطیما
تاریخ : 27 / 8 / 1390
شبهای بی قراری

 


شبهای بی قراری ستاره می شمارم  دل تنگی هام نم نم با گریه هام می بارن

 

با شاخه های بی برگ در اشتیاق بارون

 

یه تک درخت تنها تو غربت بیابون

 

تمام هستی من یه کوله بار خالیست

حضور سوت و کورم بهار نقش قالیست

فریاد بی صدام بغض گرامی من در معرض زوال

اینک تمام رویای هر شب من تصویری از بهاره

 

یه پنجره تبسم یه جاده انتظاره...



:: برچسب‌ها: شبهای بیقراری , حضور , سکوت ,
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : فاطیما
تاریخ : 17 / 8 / 1390
جرم

 

 

سکوت جرم کوه ها نیست

وسوختن جرم خورشید ابدا

جرم نکرده ام که بره ی قلبم

رها بشود در چراگاه زمین

باعلفهای مسموم

دراغوش برق نگاه گرگهای نیمه وحشی

دنیا قانون دارد

کوه هماره لال

ومذهب خورشید اتش

وزندگی کابوس بلند جهان

وتو بی خیال سوت می زنی هستی را

ورهایم می کنی باکابوسهای وحشی

من زمین را باتو دوست دارم

حتا اگر علفهایش مسموم

حتا اگر اهالی اش وحشی

کابوس جهان تمام میشود

پراز رویای زندگی میشوم

تو در کنارم ارام خوابیده ای

من تنفس میکنم بهشت را

حنانه داوودی



:: برچسب‌ها: سکوت , جرم/ سوختن , کوهها , خورشید ,
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : فاطیما
تاریخ : 30 / 7 / 1390

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد